در زمان جنگ جهانی دوم بشر بار دیگر حجم غیر قابل توصیفی از  بربریت را به نمایش گذاشت تا نشان دهد راه طولانی تا کمال در پیش دارد،از آنجایی که بسیاری از افرادی که در گیر جنگ و همچنین مسببین و اجرا کننده ی دستورات بودند را مردم عادی تشکیل میدادند.این سوال را برای بسیار از افراد پیش آمد: چگونه ممکن است یک انسان سالم و معمولی چنین جنایات هولناکی علیه دیگری مرتکب شود؟
پرسش اولیه ی آزمایش
 میلگرام بعد از شنیدن دفاعیات محاکمه آدولف آیشمن جنایتکار جنگ جهانی دوم  در دادگاه مبنی بر این که او در کشتار میلیون‌ها یهودی فقط دستور مافوق را اجرا کرده است،به همین موضوع فکر کرد و در کتاب خود به نام «اطاعت از قدرت» که در سال 1974 چاپ شد این پرسش را مطرح نمود: آیا آیشمن و هزاران همدستش در جریان نسل‌کشی یهودیان (هولوکاست) تنها مجری دستورات مافوق بوده‌اند؟ آیا می‌توانیم همه آن‌ها را شریک جرم بدانیم؟
و در نهایت این که میزان اطاعت اشخاص از اتوریته در انجام کارهایی مغایر با وجدان شخصی افراد به چه مقدار و چگونه است؟

ادامه در روانکده...